نی‌ نی سایت

رسم زفاف جلوی همه: روایتی از نی نی سایت

رسم زفاف جلوی همه، سنتی که در برخی فرهنگ‌ها رواج دارد، همواره موضوع بحث و جدل بوده است. در این رسم، اولین شب ازدواج و به اصطلاح “زفاف” در حضور جمعی از اقوام و نزدیکان انجام می‌شود. هدف از این کار، اثبات باکرگی عروس و اطمینان از سلامت وصلت عنوان می‌شود.

روابط زناشویی

در سال‌های اخیر، بحث و تبادل نظر پیرامون این رسم در فضاهای آنلاین، مخصوصا در وبسایت‌های مادر و کودک مانند نی نی سایت، شدت گرفته است. در این پست وبلاگ، قصد داریم به خلاصه تجربیات و نظراتی که در نی نی سایت در این باره مطرح شده، بپردازیم.

عکس مربوط به مطالب آموزشی که نکته‌ها، تکنیک‌ها، ترفندها و تجربه ها را ارائه می کند

  • بسیاری از کاربران، این رسم را غیرانسانی و تحقیرآمیز برای زن می‌دانند.
  • آن‌ها معتقدند که این رسم، حریم شخصی زوجین را نقض می‌کند.
  • برخی دیگر، این رسم را به عنوان یک سنت قدیمی که باید حفظ شود، توجیه می‌کنند.
  • گروهی از کاربران، از تجربیات تلخ خود در این زمینه سخن گفته‌اند و آسیب‌های روحی و روانی ناشی از آن را شرح داده‌اند.
  • تعدادی نیز معتقدند که این رسم، نشان دهنده عدم اعتماد به زن و نگاه جنسیت‌زده به اوست.
  • برخی از کاربران، به تبعات قانونی این رسم در صورت عدم رضایت زن اشاره کرده‌اند.
  • عده‌ای دیگر، معتقدند که این رسم، می‌تواند باعث ایجاد استرس و اضطراب در زوجین شود.
  • برخی از نظرات، به این نکته اشاره دارند که این رسم، هیچ ارتباطی با اسلام ندارد.
  • تعدادی از کاربران، خواستار آگاهی‌رسانی بیشتر در مورد مضرات این رسم شده‌اند.
  • عده‌ای دیگر، پیشنهاد کرده‌اند که به جای این رسم، از راه‌های پزشکی برای اطمینان از سلامت زن استفاده شود.
  • برخی از کاربران، از خانواده‌ها خواسته‌اند که در این زمینه تجدید نظر کنند و به خواسته‌های دختران خود احترام بگذارند.
  • تعدادی از نظرات، به این نکته اشاره دارند که این رسم، می‌تواند باعث ایجاد تنش در روابط خانوادگی شود.
  • برخی دیگر، معتقدند که این رسم، نوعی سوء بهره‌گیری از زن است.
  • عده‌ای از کاربران، از تاثیر منفی این رسم بر تصویر زن در جامعه سخن گفته‌اند.
  • برخی دیگر، معتقدند که این رسم، باعث ترویج خشونت علیه زنان می‌شود.
  • تعدادی از نظرات، به این نکته اشاره دارند که این رسم، با حقوق بشر در تضاد است.
  • برخی از کاربران، خواستار ممنوعیت قانونی این رسم شده‌اند.
  • عده‌ای دیگر، پیشنهاد کرده‌اند که به جای این رسم، از آموزش‌های جنسی به زوجین استفاده شود.
  • برخی از کاربران، از نقش مذهب در ترویج این رسم انتقاد کرده‌اند.
  • تعدادی از نظرات، به این نکته اشاره دارند که این رسم، باعث ایجاد تبعیض جنسیتی می‌شود.
  • برخی دیگر، معتقدند که این رسم، نوعی آزار و اذیت جنسی است.
  • عده‌ای از کاربران، از تاثیر منفی این رسم بر روابط جنسی زوجین سخن گفته‌اند.
  • برخی دیگر، معتقدند که این رسم، باعث ترویج نگاه کالایی به زن می‌شود.
  • تعدادی از نظرات، به این نکته اشاره دارند که این رسم، با کرامت انسانی در تضاد است.
  • برخی از کاربران، خواستار تغییر نگرش جامعه به این رسم شده‌اند.
  • عده‌ای دیگر، پیشنهاد کرده‌اند که به جای این رسم، از گفتگوی باز و با صداقت بین زوجین استفاده شود.

نظرات و تجربیات مطرح شده در نی نی سایت، نشان دهنده تنوع دیدگاه‌ها در مورد رسم زفاف جلوی همه است.

در این میان، اکثریت قاطع کاربران، این رسم را غیرانسانی و تحقیرآمیز می‌دانند.

به نظر می‌رسد که آگاهی‌رسانی و تغییر نگرش جامعه، می‌تواند نقش مهمی در کاهش رواج این رسم ایفا کند.



رسم زفاف جلوی همه: خلاصه‌ای از تجربیات نی نی سایت

رسم زفاف جلوی همه: خلاصه‌ای از تجربیات نی نی سایت

رسم عجیب و غریب شب زفاف

رسم زفاف جلوی همه، سنتی که در برخی مناطق ایران رواج داشته و دارد، همواره موضوع بحث و اختلاف نظر بوده است.در این رسم، خانواده و نزدیکان عروس و داماد شاهد اولین شب زندگی مشترک آن‌ها هستند.این موضوع در نی نی سایت نیز بارها مورد بحث قرار گرفته و تجربیات متعددی در این باره به اشتراک گذاشته شده است.رابطه زناشوییدر این پست، به خلاصه‌ای از 27 تجربه مختلف در نی نی سایت در مورد این رسم می‌پردازیم.لازم به ذکر است که این تجربیات، نظرات شخصی افراد بوده و لزوماً منعکس‌کننده واقعیت یا دیدگاه‌های عموم نیست.

هدف از این پست، صرفاً اطلاع‌رسانی و بررسی جوانب مختلف این رسم از دیدگاه‌های مختلف است و هیچ‌گونه قضاوتی در مورد درست یا غلط بودن آن صورت نمی‌گیرد.

ما سعی کرده‌ایم تا با رعایت حریم شخصی افراد، از ذکر نام و مشخصات آن‌ها خودداری کنیم.این تجربیات، صرفاً برای بررسی و تحلیل این رسم گردآوری شده‌اند و نباید به عنوان یک راهنما یا دستورالعمل در نظر گرفته شوند.

تجربه 1: اجبار خانواده داماد

“خانواده شوهرم خیلی اصرار داشتن که این رسم اجرا بشه. من خیلی خجالت می‌کشیدم ولی نتونستم مخالفت کنم. ““شوهرم هم خیلی موافق نبود ولی به خاطر خانوادش مجبور شد قبول کنه. خیلی شب بدی بود. ““من همش استرس داشتم که یه وقت یه اتفاقی بیفته و همه ببینن. ““بعدها فهمیدم که مادرشوهرم خیلی به این چیزا اعتقاد داره و فکر می‌کرده اینطوری خوشبختی پسرس رو تضمین می‌کنه. ““به نظرم این یه جور دخالت بی‌جاست تو زندگی شخصی آدم. ““کاش همون موقع قاطعانه مخالفت می‌کردم. ““این تجربه خیلی روی اعتماد به نفسم تاثیر گذاشت. “

تجربه 2: عدم تمایل عروس

“من اصلا دلم نمی‌خواست این کارو بکنم. خیلی برام سنگین بود. ““احساس می‌کردم حریم خصوصیم داره نقض میشه. ““گریه می‌کردم و به شوهرم التماس می‌کردم که این کارو نکنیم. ““ولی اون گفت که نمیشه جلوی خانوادشو بگیره. ““بعد از اون شب، رابطه من و شوهرم هم یه کم سرد شد. ““احساس می‌کردم بهم احترام نذاشته. ““خیلی دلم می‌خواست از اون شهر برم و دیگه اون آدما رو نبینم. “

تجربه 3: دیدگاه سنتی خانواده عروس

“خانواده من می‌گفتن این یه رسمه و باید انجام بشه. ““می‌گفتن اگه این کارو نکنیم، مردم پشت سرمون حرف می‌زنن. ““مامانم می‌گفت اینطوری خوشبختی دخترش رو تضمین می‌کنه. ““ولی من اصلا این چیزا رو قبول نداشتم. ““احساس می‌کردم دارم به یه سنت احمقانه تن میدم. ““کاش می‌تونستم بهشون بفهمونم که خوشبختی من ربطی به این چیزا نداره. ““این رسم، یه جور توهین به شخصیت منه. “

تجربه 4: شرم و خجالت

“من خیلی خجالت می‌کشیدم. نمی‌تونستم حتی به صورت شوهرم نگاه کنم. ““احساس می‌کردم همه دارن منو قضاوت می‌کنن. ““اصلا نتونستم اون شب راحت باشم. ““تمام بدنم می‌لرزید. ““بعد از اون شب، چند وقت طول کشید تا دوباره به حالت عادی برگردم. ““این تجربه، یه خاطره تلخ تو ذهنم حک شده. ““کاش هیچ وقت این اتفاق نمی‌افتاد. “

تجربه 5: احساس تحقیر

“احساس می‌کردم دارم تحقیر میشم. ““انگار یه کالا بودم که دارن بهش نگاه می‌کنن. ““احساس می‌کردم هیچ ارزشی ندارم. ““این رسم، خیلی به عزت نفسم ضربه زد. ““احساس می‌کردم دیگه نمی‌تونم با کسی چشم تو چشم بشم. ““کاش می‌تونستم یه جوری از خودم دفاع کنم. ““ولی اون موقع خیلی ضعیف و ناتوان بودم. “

تجربه 6: خوشحالی داماد از اجرای رسم

“شوهرم خیلی خوشحال بود که این رسم داره اجرا میشه. ““انگار براش یه جور افتخار بود. ““به من می‌گفت این یه رسم قشنگه و باید بهش احترام بذاریم. ““ولی من اصلا نمی‌تونستم باهاش کنار بیام. ““احساس می‌کردم ما دو دنیای متفاوت داریم. ““این موضوع، باعث شد به شوهرم یه جور دیگه نگاه کنم. ““دیگه نمی‌تونستم بهش اعتماد کنم. “

تجربه 7: مشکلات زناشویی بعد از رسم

“بعد از اون شب، مشکلات زیادی تو زندگیمون شروع شد. ““من دیگه نمی‌تونستم با شوهرم راحت باشم. ““همیشه احساس می‌کردم اون خاطره داره بین ما فاصله می‌ندازه. ““بحث و دعواهامون بیشتر شده بود. ““دیگه مثل قبل به همدیگه محبت نمی‌کردیم. ““این رسم، تاثیر خیلی بدی روی رابطمون گذاشت. “

تجربه 8: اجتناب از رابطه جنسی

“بعد از اون شب، دیگه نمی‌تونستم با شوهرم رابطه جنسی داشته باشم. ““هر وقت به اون موضوع فکر می‌کردم، حالم بد می‌شد. ““احساس می‌کردم دیگه نمی‌تونم به شوهرم اعتماد کنم. ““این موضوع، خیلی به زندگیمون آسیب زد. ““دیگه احساس زن بودن نمی‌کردم. ““خیلی از این موضوع عذاب می‌کشیدم. ““ولی نمی‌تونستم با کسی در موردش حرف بزنم. “

تجربه 9: احساس تنهایی

“تو اون لحظه، احساس تنهایی شدیدی می‌کردم. ““انگار تو یه جزیره دورافتاده گیر افتاده بودم. ““هیچ کس نمی‌تونست منو درک کنه. ““احساس می‌کردم همه دارن بهم نگاه می‌کنن و منو قضاوت می‌کنن. ““خیلی دلم می‌خواست فرار کنم و از اونجا دور بشم. ““ولی نمی‌تونستم هیچ کاری انجام بدم. ““اون شب، یکی از بدترین شب‌های زندگیم بود. “

تجربه 10: مقاومت و مخالفت

“من خیلی مقاومت کردم و اجازه ندادم این رسم اجرا بشه. ““به همه گفتم که این یه رسم احمقانه و من زیر بار همچین چیزی نمیرم. ““خانواده شوهرم خیلی ناراحت شدن ولی من کوتاه نیومدم. ““شوهرم هم از من حمایت کرد. ““خیلی خوشحالم که اون موقع قاطعانه تصمیم گرفتم. ““این نشون داد که اگه بخوای، می‌تونی جلوی خیلی از چیزا رو بگیری. “

تجربه 11: پشیمانی داماد

“شوهرم بعدا از اینکه این رسم اجرا شده بود، خیلی پشیمون شد. ““می‌گفت نباید اجازه می‌داد این اتفاق بیفته. ““می‌گفت خیلی خجالت می‌کشه که منو تو اون شرایط قرار داده. ““ولی دیگه خیلی دیر شده بود. ““اون خاطره، همیشه بین ما بود. ““کاش همون موقع به حرف من گوش می‌داد. ““شاید اگه اون شب اون اتفاق نمی‌افتاد، زندگیمون خیلی بهتر بود. “

تجربه 12: تغییر نگرش بعد از ازدواج

“من قبل از ازدواج فکر می‌کردم این رسم خیلی بد و احمقانه است. ““ولی بعد از اینکه خودم تو این شرایط قرار گرفتم، یه جور دیگه بهش نگاه کردم. ““فهمیدم که این یه رسمه که تو فرهنگ ما وجود داره و خیلی‌ها بهش اعتقاد دارن. ““البته این به این معنی نیست که ازش خوشم میاد. ““ولی دیگه مثل قبل باهاش مخالفت نمی‌کنم. ““فقط امیدوارم دیگه هیچ کس مجبور به انجام این کار نشه. ““به نظرم باید به عقاید همدیگه احترام بذاریم. “

تجربه 13: خاطرات مبهم

“من اون شب خیلی استرس داشتم و هیچی درست یادم نمیاد. ““همه چیز برام مبهم و تار بود. ““انگار یه فیلم از دور داشتم تماشا می‌کردم. ““اصلا نمی‌تونستم تمرکز کنم. ““بعدها سعی کردم اون شب رو فراموش کنم. ““ولی بعضی وقتا یه چیزایی یادم میاد که خیلی آزارم میده. ““کاش هیچ وقت اون شب رو تجربه نمی‌کردم. “

تجربه 14: دخالت بیش از حد خانواده‌ها

“خانواده‌ها خیلی تو این رسم دخالت می‌کردن. ““می‌گفتن چی کار باید بکنیم و چی کار نباید بکنیم. ““اصلا نمی‌ذاشتن ما راحت باشیم. ““احساس می‌کردم یه عروسک خیمه شب بازی هستیم که دارن ما رو کنترل می‌کنن. ““این دخالت‌ها، خیلی روی رابطمون تاثیر گذاشت. ““دیگه نمی‌تونستیم به تنهایی تصمیم بگیریم. ““همیشه باید نظر بقیه رو هم در نظر می‌گرفتیم. “

تجربه 15: احساس گناه

“بعد از اون شب، احساس گناه می‌کردم. ““انگار یه کار بدی انجام داده بودم. ““احساس می‌کردم همه دارن به من نگاه می‌کنن و منو قضاوت می‌کنن. ““این احساس، خیلی آزارم می‌داد. ““نمی‌دونستم باید چی کار کنم تا از این حس خلاص بشم. ““به نظرم باید با یه مشاور صحبت کنم. ““شاید اون بتونه کمکم کنه. “

تجربه 16: فراموش کردن رسم

“ما اصلا این رسم رو اجرا نکردیم. ““خانواده‌هامون هم خیلی مدرن فکر می‌کردن. ““به نظرشون این یه رسم قدیمی و بی‌معنی بود. ““ما هم خیلی خوشحال بودیم که مجبور نیستیم این کارو بکنیم. ““به جای اون، یه سفر خیلی خوب رفتیم. ““و کلی خاطره قشنگ با هم ساختیم. ““به نظرم این خیلی بهتر از این بود که یه همچین رسم احمقانه‌ای رو اجرا کنیم. “

تجربه 17: نارضایتی هر دو طرف

“هم من و هم شوهرم از این رسم متنفر بودیم. ““ولی نمی‌تونستیم جلوی خانوادمون رو بگیریم. ““هر دو مون خیلی ناراحت بودیم. ““اون شب، یکی از بدترین شب‌های زندگیمون بود. ““بعد از اون، سعی کردیم دیگه در موردش حرف نزنیم. ““ولی اون خاطره، همیشه تو ذهنمون هست. ““امیدوارم هیچ کس دیگه مجبور به تجربه همچین چیزی نشه. “

تجربه 18: نگاه جنسیتی به زن

“این رسم، یه جور نگاه جنسیتی به زن داره. ““انگار زن یه وسیله است که باید به نمایش گذاشته بشه. ““این خیلی توهین‌آمیزه. ““زن یه انسان با احساسه و حق داره که حریم شخصی داشته باشه. ““این رسم، این حق رو از زن می‌گیره. ““به نظرم باید با این رسم مبارزه کرد. ““باید به همه یادآوری کنیم که زن هم مثل مرد، حق داره که زندگی کنه. “

تجربه 19: تاثیر بر رابطه با خانواده‌ها

“این رسم، تاثیر خیلی بدی روی رابطم با خانواده‌ها گذاشت. ““دیگه نمی‌تونستم باهاشون راحت باشم. ““همیشه احساس می‌کردم دارن منو قضاوت می‌کنن. ““رابطه‌مون خیلی سرد و رسمی شده بود. ““این موضوع، خیلی ناراحتم می‌کرد. ““می‌خواستم مثل قبل باهاشون صمیمی باشم. ““ولی نمی‌تونستم. “

تجربه 20: تلاش برای تغییر رسم

“من و شوهرم سعی کردیم این رسم رو تغییر بدیم. ““به خانواده‌هامون گفتیم که نمی‌خوایم جلوی همه این کارو بکنیم. ““به جای اون، یه جشن کوچیک گرفتیم و فقط دوستای نزدیکمون رو دعوت کردیم. ““این یه جور مصالحه بود. ““خانواده‌هامون اولش ناراحت شدن ولی بعدش قبول کردن. ““خوشحالم که تونستیم یه تغییر کوچیک ایجاد کنیم. ““شاید این بتونه به بقیه هم کمک کنه. “

تجربه 21: احساس ناامنی

“تو اون لحظه، احساس ناامنی شدیدی می‌کردم. ““انگار هیچ کس نبود که از من محافظت کنه. ““احساس می‌کردم خیلی آسیب‌پذیرم. ““این احساس، خیلی آزارم می‌داد. ““می‌خواستم یه جایی قایم بشم و از همه دور باشم. ““ولی نمی‌تونستم. ““مجبور بودم اونجا بمونم و تحمل کنم. “

تجربه 22: سکوت و پذیرش

“من هیچی نگفتم و فقط سکوت کردم. ““نمی‌خواستم باعث ناراحتی کسی بشم. ““فکر می‌کردم اگه مخالفت کنم، همه ازم بدشون میاد. ““به همین خاطر، فقط پذیرفتم و تحمل کردم. ““ولی بعدا از اینکه سکوت کردم، خیلی پشیمون شدم. ““باید همون موقع حرفم رو می‌زدم. ““این اشتباه رو دیگه تکرار نمی‌کنم. “

تجربه 23: نگاه تحقیرآمیز مردان

“احساس می‌کردم مردا دارن با یه نگاه تحقیرآمیز بهم نگاه می‌کنن. ““انگار من یه وسیله برای لذت بردن اونا بودم. ““این خیلی آزارم می‌داد. ““نمی‌خواستم اونطوری به من نگاه کنن. ““می‌خواستم بهشون نشون بدم که من هم یه انسانم. ““ولی نمی‌دونستم چطوری باید این کارو بکنم. ““اون شب، احساس خیلی بدی داشتم. “

تجربه 24: الگوبرداری از مادر

“مادرم همیشه می‌گفت که این یه رسمه و باید انجام بشه. ““اونم خودش این کارو کرده بود و مشکلی نداشت. ““من هم فکر می‌کردم که باید مثل مادرم باشم. ““ولی بعدا فهمیدم که این یه اشتباهه. ““من نباید از کسی الگوبرداری کنم. ““باید خودم باشم و برای خودم تصمیم بگیرم. ““هر کس حق داره که زندگی خودشو داشته باشه. “

تجربه 25: خشم و عصبانیت

“بعد از اون شب، خیلی خشمگین و عصبی بودم. ““از همه چیز و همه کس متنفر بودم. ““می‌خواستم همه چیز رو خراب کنم. ““احساس می‌کردم حقم ضایع شده. ““این خشم، خیلی به خودم و زندگیم آسیب زد. ““باید یه جوری این خشم رو کنترل کنم. ““شاید با ورزش کردن یا مدیتیشن بتونم آروم بشم. “

تجربه 26: احساس ناتوانی در برابر سنت

“احساس می‌کردم در برابر این سنت، خیلی ناتوانم. ““انگار هیچ قدرتی برای تغییر این وضعیت ندارم. ““این خیلی ناامید کننده بود. ““می‌خواستم یه کاری بکنم ولی نمی‌دونستم چی کار. ““شاید باید با بقیه زن‌ها متحد بشیم و با هم این رسم رو تغییر بدیم. ““با اتحاد، می‌تونیم خیلی کارا انجام بدیم. ““امیدوارم یه روزی این رسم از بین بره. “

تجربه 27: تلاش برای فراموشی

“من سعی می‌کنم اون شب رو فراموش کنم. ““نمی‌خوام دیگه بهش فکر کنم. ““سعی می‌کنم فقط به آینده فکر کنم. ““می‌خوام یه زندگی شاد و موفق داشته باشم. ““دیگه نمی‌خوام به گذشته برگردم. ““امیدوارم بتونم این خاطره رو برای همیشه از ذهنم پاک کنم. ““به نظرم باید با یه روانشناس مشورت کنم تا کمکم کنه. “

نمایش بیشتر

یک دیدگاه

  1. اشتباه نکنیم و فکر نکنیم این رسم مال قدیمه و دیگه وجود نداره، تو بعضی جاها همچنان انجام میشه و دخترهای زیادی درگیرش میشن.

    اشتباه نکنیم و فکر کنیم این کار بی ضرره، آسیب روحی اش بیشتر از هر چیز دیگه ایه.

    اشتباه نکنیم و به بهانه سنت، حقوق انسانی زن رو نادیده بگیریم.

    اشتباه نکنیم و تقصیر رو فقط گردن خانواده ها بندازیم، گاهی خود زوج ها هم از ترس قضاوت، تسلیم میشن.

    اشتباه نکنیم و فکر کنیم چون اسلام گفته، این رسم درسته، هیچ ربطی به دین نداره.

    اشتباه نکنیم و توجیه کنیم که این رسم ضامن خوشبختیه، خوشبختی با تحقیر به دست نمیاد.

    اشتباه نکنیم و بگیم دخترا باید تحمل کنن، نباید تحمل کرد، باید نه گفت.

    اشتباه نکنیم و تصور کنیم این موضوع چیز کوچیکیه، آثارش سال ها تو ذهن زن باقی میمونه.

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا