زناشویی

چرا گاهی اوقات در روابط عاشقانه، احساس می‌کنیم که باید بیشتر از حد معمول از شریک زندگی‌مان مراقبت کنیم؟

در روابط عاشقانه، مراقبت از شریک زندگی یک جنبه اساسی و ضروری است. اما گاهی اوقات پیش می‌آید که این مراقبت از حد معمول فراتر می‌رود و احساس می‌کنیم که بار سنگینی بر دوش داریم. دلایل مختلفی می‌تواند پشت این احساس وجود داشته باشد. در این پست، به بررسی برخی از این دلایل می‌پردازیم: رابطه عاطفی - آموزش روابط زناشویی -شناخت مردان و زنان - عشق محبت - روانشناسی مهارت‌های ارتباطی دختران و پسران این احساس می‌تواند ناشی از عوامل مختلفی باشد، از جمله:

  • ترس از دست دادن:

    وقتی می‌ترسیم شریک زندگی‌مان را از دست بدهیم، ممکن است تلاش کنیم با مراقبت بیش از حد، او را در کنار خود نگه داریم.
  • نیاز به کنترل:

    در برخی موارد، مراقبت بیش از حد می‌تواند راهی برای کنترل کردن رفتار و انتخاب‌های شریک زندگی باشد.
  • سابقه روابط آسیب‌زا:

    تجربه‌های تلخ در روابط گذشته می‌تواند باعث شود که در رابطه فعلی، احساس ناامنی و نیاز مفرط به مراقبت داشته باشیم.
  • اعتماد به نفس پایین:

    وقتی اعتماد به نفس پایینی داریم، ممکن است احساس کنیم برای اینکه ارزشمند باشیم، باید دائماً از شریک زندگی‌مان مراقبت کنیم.
  • احساس گناه:

    اگر احساس کنیم در گذشته به شریک زندگی‌مان آسیب رسانده‌ایم، ممکن است تلاش کنیم با مراقبت بیش از حد، گناه خود را جبران کنیم.
  • نقش‌های جنسیتی:

    باورهای سنتی درباره نقش‌های جنسیتی می‌تواند باعث شود که یک طرف رابطه احساس کند مسئولیت مراقبت از طرف دیگر را به عهده دارد.

بهبود روابط زناشویی

  • بیماری یا مشکلات روحی شریک زندگی:

    وقتی شریک زندگی با بیماری یا مشکلات روحی دست و پنجه نرم می‌کند، ممکن است نیاز به مراقبت بیشتری داشته باشد.
  • عدم تعادل در رابطه:

    اگر یک طرف رابطه همیشه نقش مراقب را ایفا کند و طرف دیگر همیشه نقش دریافت‌کننده را، این رابطه دچار عدم تعادل می‌شود.
  • فرهنگ و تربیت خانوادگی:

    در برخی فرهنگ‌ها و خانواده‌ها، مراقبت بیش از حد از دیگران به عنوان یک ارزش تلقی می‌شود.
  • کمبود مرزهای سالم:

    نداشتن مرزهای سالم در رابطه، می‌تواند منجر به مراقبت بیش از حد و از خودگذشتگی افراطی شود.
  • نگرش کمال‌گرایانه:

    تمایل به بی‌نقص بودن و برآورده کردن تمام نیازهای شریک زندگی.
  • ترس از طرد شدن:

    نگرانی مداوم از اینکه اگر به اندازه کافی مراقب نباشیم، طرد خواهیم شد.
  • احساس مسئولیت بیش از حد:

    پذیرفتن مسئولیت خوشبختی و رفاه شریک زندگی.
  • مشکلات حل نشده در رابطه:

    بهره‌گیری از مراقبت بیش از حد به عنوان راهی برای اجتناب از حل مشکلات اصلی.
  • سوء استفاده عاطفی:

    در برخی موارد، مراقبت بیش از حد می‌تواند یک تاکتیک سوء استفاده عاطفی باشد.
  • ناامنی دلبستگی:

    سبک دلبستگی ناامن می‌تواند باعث شود فرد برای جلب توجه و محبت، بیش از حد مراقب شریک زندگی خود باشد.
  • الگوبرداری از روابط دیگران:

    تقلید از الگوهای ناسالم در روابط خانوادگی یا روابط دوستان.
  • خودباوری پایین در زمینه‌ی دوست‌داشتنی بودن:

    احساس اینکه برای اینکه دوست داشته شویم، باید مدام به دیگران خدمت کنیم.
  • ترس از تنهایی:

    این باور که اگر شریک زندگی را از دست بدهیم، هرگز نمی‌توانیم شخص دیگری را پیدا کنیم.

باید به این احساس توجه کنید و ریشه آن را پیدا کنید. شناسایی دلیل این احساس، اولین قدم برای ایجاد یک رابطه سالم‌تر و متوازن‌تر است. اگر متوجه شدید که مراقبت بیش از حد شما در حال آسیب رساندن به رابطه یا سلامت روان‌تان است، بهتر است از یک متخصص کمک بگیرید.

چرا گاهی اوقات در روابط عاشقانه، احساس می‌کنیم که باید بیشتر از حد معمول با شریک زندگی‌مان مراقبت کنیم؟

1. ناامنی‌های دوران کودکی

ریشه‌ی بسیاری از الگوهای رفتاری ما در بزرگسالی، در کودکی نهفته است.اگر در کودکی به اندازه‌ی کافی مورد توجه و مراقبت قرار نگرفته‌ایم، ممکن است در روابط بزرگسالی‌مان، به دنبال جبران این کمبودها باشیم و بیش از حد به شریک زندگی‌مان توجه کنیم تا مطمئن شویم که او ما را ترک نخواهد کرد.این ناامنی می‌تواند خود را به شکل اضطراب جدایی، ترس از طرد شدن و یا نیاز دائمی به تایید نشان دهد.در ضمن، تجربه‌ی دیدن والدینی که به یکدیگر توجه افراطی می‌کردند، می‌تواند این الگو را در ما نهادینه کند.

در نتیجه، به طور ناخودآگاه، خود را موظف می‌دانیم که نقش مراقب را در رابطه ایفا کنیم.

این مراقبت بیش از حد، در واقع تلاشی برای کاهش اضطراب درونی خودمان است.به جای تمرکز بر نیازهای واقعی شریک زندگی‌مان، به دنبال آرام کردن ناامنی‌های خود هستیم.در این حالت، رابطه به جای یک مشارکت برابر، به یک بار سنگین تبدیل می‌شود.

2. احساس گناه

گاهی اوقات، احساس گناه ناشی از اشتباهات گذشته یا احساس عدم کفایت، باعث می‌شود که بخواهیم با مراقبت بیش از حد، این احساس را جبران کنیم.این احساس گناه می‌تواند مربوط به یک اتفاق خاص باشد، یا ریشه در یک باور عمیق درباره‌ی خودمان داشته باشد.مثلا ممکن است احساس کنیم که به اندازه‌ی کافی برای شریک زندگی‌مان خوب نیستیم و با مراقبت بیش از حد، سعی در جبران این نقص خیالی داشته باشیم.این رفتار، اگرچه با نیت خیرخواهانه انجام می‌شود، اما می‌تواند منجر به فرسودگی و خستگی عاطفی شود.در ضمن، این نوع مراقبت می‌تواند به طرف مقابل این پیام را منتقل کند که او به تنهایی از پس کارهای خود بر نمی‌آید.

در نتیجه، به جای ایجاد یک رابطه سالم و برابر، یک رابطه‌ی وابسته و نامتعادل شکل می‌گیرد.

برای رهایی از این الگو، ابتدا باید به ریشه‌ی احساس گناه خود پی ببریم و برای حل آن تلاش کنیم.

3. شخصیت‌های مراقب

برخی افراد به طور ذاتی تمایل بیشتری به مراقبت از دیگران دارند. این ویژگی شخصیتی می‌تواند مثبت باشد، اما اگر از حد اعتدال خارج شود، می‌تواند منجر به فرسودگی و نارضایتی در رابطه شود. این افراد اغلب احساس می‌کنند که مسئول خوشبختی و رفاه دیگران هستند و به سختی می‌توانند “نه” بگویند. آنها ممکن است نیازهای خود را نادیده بگیرند و تمام انرژی خود را صرف مراقبت از شریک زندگی‌شان کنند. مهارت‌های رابطه زناشویی این رفتار، اگرچه با نیت خیرخواهانه انجام می‌شود، اما می‌تواند منجر به احساس خشم و نارضایتی شود. برای داشتن یک رابطه‌ی سالم، باید این افراد یاد بگیرند که چگونه از خودشان نیز مراقبت کنند و مرزهای سالمی را در رابطه تعیین کنند. در ضمن، باید به این نکته توجه داشته باشند که خوشبختی شریک زندگی‌شان، مسئولیت آنها نیست.

4. ترس از دست دادن

ترس از دست دادن شریک زندگی، یکی از قوی‌ترین محرک‌ها برای مراقبت بیش از حد است.اگر احساس کنیم که رابطه‌مان در خطر است، ممکن است سعی کنیم با مراقبت بیش از حد، او را حفظ کنیم.این ترس می‌تواند ناشی از تجربیات گذشته، ناامنی‌های شخصی یا شرایط خاص رابطه باشد.مثلا اگر شریک زندگی‌مان قبلاً به ما خیانت کرده باشد، ممکن است ترس از تکرار این اتفاق، باعث شود که بیشتر از حد معمول به او توجه کنیم.این رفتار، اگرچه با نیت محافظت از رابطه انجام می‌شود، اما می‌تواند منجر به خفگی و دلزدگی شود.

برای رهایی از این الگو، باید به ریشه‌ی ترس خود پی ببریم و برای حل آن تلاش کنیم.

در ضمن، باید به این نکته توجه داشته باشیم که یک رابطه سالم، بر پایه‌ی اعتماد و احترام متقابل بنا شده است، نه ترس و کنترل.

5. نیاز به کنترل

مراقبت بیش از حد، گاهی اوقات تلاشی برای کنترل شریک زندگی است. با مراقبت از او، سعی می‌کنیم که رفتارها و تصمیمات او را تحت تاثیر قرار دهیم. این نیاز به کنترل می‌تواند ناشی از ناامنی، ترس و یا کمبود اعتماد به نفس باشد. مثلا ممکن است احساس کنیم که اگر از شریک زندگی‌مان مراقبت نکنیم، او اشتباهاتی خواهد کرد که به رابطه آسیب می‌زند. این رفتار، اگرچه با نیت محافظت از رابطه انجام می‌شود، اما منجر به سرکوب و خفگی می‌شود. برای رهایی از این الگو، باید به ریشه‌ی نیاز به کنترل خود پی ببریم و برای حل آن تلاش کنیم. در ضمن، باید به این نکته توجه داشته باشیم که یک رابطه سالم، بر پایه‌ی احترام به استقلال و آزادی فردی بنا شده است.

6. سوء استفاده عاطفی

در برخی موارد، مراقبت بیش از حد می‌تواند یک تاکتیک سوء استفاده عاطفی باشد. فرد سوء استفاده گر، با مراقبت بیش از حد از قربانی، او را وابسته به خود می‌کند و کنترل بیشتری بر او پیدا می‌کند. این نوع مراقبت اغلب با احساس گناه، دستکاری و تهدید همراه است. مثلا فرد سوء استفاده گر ممکن است به قربانی بگوید که اگر از او مراقبت نکند، او بیمار یا افسرده خواهد شد. این رفتار، اگرچه در ظاهر خیرخواهانه به نظر می‌رسد، اما در واقع تلاشی برای کنترل و سوء بهره‌گیری از قربانی است. اگر احساس می‌کنید که مراقبت بیش از حد از شریک زندگی‌تان، با این الگوها مطابقت دارد، باید به دنبال کمک حرفه‌ای باشید. شناسایی و رهایی از الگوهای سوء استفاده عاطفی، نیازمند تخصص و حمایت است.

7. الگوهای خانوادگی

نحوه‌ی مراقبت از یکدیگر در خانواده‌ی ما، می‌تواند تاثیر زیادی بر نحوه‌ی مراقبت از شریک زندگی‌مان داشته باشد.اگر در خانواده‌ای بزرگ شده‌ایم که مراقبت بیش از حد، یک هنجار بوده است، ممکن است این الگو را در روابط خود تکرار کنیم.مثلا اگر والدین ما همیشه نگران سلامتی و رفاه ما بوده‌اند و بیش از حد از ما مراقبت کرده‌اند، ممکن است ما نیز این الگو را در روابط خود تکرار کنیم.این رفتار، اگرچه با نیت خیرخواهانه انجام می‌شود، اما می‌تواند منجر به خفگی و دلزدگی شود.

برای رهایی از این الگو، باید به نحوه‌ی مراقبت در خانواده‌ی خود آگاه شویم و برای تغییر الگوهای ناسالم تلاش کنیم.

در ضمن، باید به این نکته توجه داشته باشیم که یک رابطه سالم، بر پایه‌ی احترام به استقلال و آزادی فردی بنا شده است.تغییر الگوهای خانوادگی، نیازمند آگاهی و تمرین است.با تلاش و پشتکار، می‌توانید الگوهای سالم‌تری را در روابط خود ایجاد کنید.

8. احساس مسئولیت بیش از حد

برخی افراد احساس می‌کنند که مسئول خوشبختی و رفاه شریک زندگی‌شان هستند. این احساس مسئولیت بیش از حد، می‌تواند منجر به مراقبت بیش از حد شود. این افراد اغلب نیازهای خود را نادیده می‌گیرند و تمام انرژی خود را صرف مراقبت از شریک زندگی‌شان می‌کنند. این رفتار، اگرچه با نیت خیرخواهانه انجام می‌شود، اما می‌تواند منجر به فرسودگی و نارضایتی شود. برای داشتن یک رابطه‌ی سالم، باید این افراد یاد بگیرند که چگونه از خودشان نیز مراقبت کنند و مرزهای سالمی را در رابطه تعیین کنند. در ضمن، باید به این نکته توجه داشته باشند که خوشبختی شریک زندگی‌شان، مسئولیت آنها نیست.

9. تلاش برای جلب تایید

گاهی اوقات، مراقبت بیش از حد، تلاشی برای جلب تایید و محبت شریک زندگی است. با مراقبت از او، سعی می‌کنیم که او را خوشحال کنیم و از او تایید بگیریم. این نیاز به تایید می‌تواند ناشی از ناامنی، ترس و یا کمبود اعتماد به نفس باشد. مثلا ممکن است احساس کنیم که اگر از شریک زندگی‌مان مراقبت نکنیم، او ما را دوست نخواهد داشت. این رفتار، اگرچه با نیت جلب محبت انجام می‌شود، اما می‌تواند منجر به خفگی و دلزدگی شود. برای رهایی از این الگو، باید به ریشه‌ی نیاز به تایید خود پی ببریم و برای حل آن تلاش کنیم. در ضمن، باید به این نکته توجه داشته باشیم که یک رابطه سالم، بر پایه‌ی احترام متقابل و اعتماد بنا شده است.

10. نداشتن مرزهای سالم

نداشتن مرزهای سالم در رابطه، می‌تواند منجر به مراقبت بیش از حد شود. اگر نتوانیم به درستی “نه” بگوییم و نیازهای خود را نادیده بگیریم، ممکن است بیش از حد از شریک زندگی‌مان مراقبت کنیم. مرزهای سالم، خطوطی هستند که تعیین می‌کنند چه رفتارهایی برای ما قابل قبول هستند و چه رفتارهایی قابل قبول نیستند. نداشتن مرزهای سالم می‌تواند ناشی از ناامنی، ترس و یا کمبود اعتماد به نفس باشد. برای ایجاد مرزهای سالم، باید ابتدا نیازهای خود را بشناسیم و برای دفاع از آنها تلاش کنیم. در ضمن، باید یاد بگیریم که چگونه به طور قاطع و محترمانه “نه” بگوییم. ایجاد مرزهای سالم، نیازمند تمرین و آگاهی است. با ایجاد مرزهای سالم، می‌توانید یک رابطه‌ی سالم‌تر و متعادل‌تر داشته باشید.

11. جبران کمبودها

گاهی اوقات، مراقبت بیش از حد از شریک زندگی، تلاشی برای جبران کمبودهای خودمان است.ممکن است در زمینه‌های خاصی احساس ضعف یا نقص کنیم و با مراقبت از شریک زندگی، سعی در جبران این کمبودها داشته باشیم.مثلا اگر احساس کنیم که به اندازه‌ی کافی باهوش نیستیم، ممکن است با کمک کردن به شریک زندگی در کارهای فکری، این کمبود را جبران کنیم.این رفتار، اگرچه با نیت کمک کردن انجام می‌شود، اما در واقع تلاشی برای پنهان کردن یا انکار کمبودهای خودمان است.برای رهایی از این الگو، باید ابتدا کمبودهای خود را شناسایی کنیم و برای پذیرش و بهبود آنها تلاش کنیم.

در ضمن، باید به این نکته توجه داشته باشیم که همه ما نقص‌هایی داریم و این نقص‌ها بخشی از هویت ما هستند.

پذیرش نقص‌ها، به ما کمک می‌کند تا رابطه‌ی سالم‌تری با خودمان و دیگران داشته باشیم.به جای جبران کمبودها از طریق مراقبت بیش از حد، بر روی رشد شخصی خود تمرکز کنید.

12. باورهای نادرست درباره عشق

برخی باورهای نادرست درباره‌ی عشق، می‌توانند منجر به مراقبت بیش از حد شوند. مثلا اگر باور داشته باشیم که عشق یعنی فداکاری بی قید و شرط، ممکن است نیازهای خود را نادیده بگیریم و بیش از حد از شریک زندگی‌مان مراقبت کنیم. باورهای نادرست درباره‌ی عشق، می‌توانند ناشی از فرهنگ، رسانه‌ها و یا تجربیات گذشته باشند. برای اصلاح این باورها، باید ابتدا آنها را شناسایی کنیم و برای تغییر آنها تلاش کنیم. در ضمن، باید به این نکته توجه داشته باشیم که عشق سالم، بر پایه‌ی احترام متقابل، اعتماد و تعادل بنا شده است. عشق فداکارانه، اگر از حد اعتدال خارج شود، می‌تواند منجر به فرسودگی و نارضایتی شود. عشق واقعی، به معنای مراقبت از خود و شریک زندگی به طور همزمان است.

13. نیاز به قربانی شدن

در برخی موارد، افراد به طور ناخودآگاه نیاز به قربانی شدن دارند. این افراد احساس می‌کنند که تنها زمانی ارزشمند هستند که برای دیگران فداکاری کنند. این نیاز به قربانی شدن، می‌تواند منجر به مراقبت بیش از حد از شریک زندگی شود. این نیاز می‌تواند ریشه در کودکی داشته باشد، جایی که فرد یاد گرفته که با فداکاری کردن، محبت و توجه دریافت کند. برای رهایی از این الگو، باید به ریشه‌ی نیاز به قربانی شدن خود پی ببرید و برای حل آن تلاش کنید. ارزش خود را در فداکاری نبینید. به خودتان اجازه دهید که نیازهای خود را نیز برآورده کنید. مراقبت از خود، به اندازه‌ی مراقبت از دیگران مهم است.

14. تجربیات آسیب‌زا

تجربیات آسیب‌زا در گذشته، می‌توانند باعث شوند که در روابط بعدی، بیش از حد از شریک زندگی‌مان مراقبت کنیم. این تجربیات می‌توانند شامل سوء استفاده، طرد شدن، یا فقدان باشد. افرادی که تجربیات آسیب‌زا داشته‌اند، ممکن است احساس کنند که باید از شریک زندگی‌شان محافظت کنند تا از تکرار این تجربیات جلوگیری کنند. این رفتار، اگرچه با نیت خیرخواهانه انجام می‌شود، اما می‌تواند منجر به خفگی و دلزدگی شود. برای رهایی از این الگو، باید با یک متخصص روانشناس مشورت کنید و برای درمان آسیب‌های گذشته خود تلاش کنید. به شریک زندگی‌تان اجازه دهید که مسئولیت زندگی خود را به عهده بگیرد.

15. عدم اعتماد به نفس

عدم اعتماد به نفس، می‌تواند یکی از دلایل مراقبت بیش از حد از شریک زندگی باشد. افرادی که اعتماد به نفس پایینی دارند، ممکن است احساس کنند که باید تمام تلاش خود را برای راضی نگه داشتن شریک زندگی‌شان انجام دهند تا او را از دست ندهند. عدم اعتماد به نفس می‌تواند ناشی از تجربیات گذشته، باورهای نادرست درباره‌ی خود، یا مقایسه خود با دیگران باشد. برای افزایش اعتماد به نفس، باید ابتدا ریشه‌ی عدم اعتماد به نفس خود را شناسایی کنید و برای حل آن تلاش کنید. در ضمن، باید بر روی نقاط قوت خود تمرکز کنید و به خودتان یادآوری کنید که شما ارزشمند هستید. به خودتان ایمان داشته باشید. از مقایسه خود با دیگران خودداری کنید. با افزایش اعتماد به نفس، می‌توانید رابطه‌ی سالم‌تری داشته باشید.

16. کمال‌گرایی

کمال‌گرایی، می‌تواند یکی از دلایل مراقبت بیش از حد از شریک زندگی باشد. افراد کمال‌گرا، ممکن است احساس کنند که باید تمام جزئیات زندگی شریک زندگی‌شان را کنترل کنند تا همه چیز بی‌نقص باشد. کمال‌گرایی می‌تواند ناشی از ترس از شکست، نیاز به تایید، یا باورهای نادرست درباره‌ی خود باشد. برای رهایی از کمال‌گرایی، باید ابتدا ریشه‌ی کمال‌گرایی خود را شناسایی کنید و برای حل آن تلاش کنید. اجازه دهید اشتباهات رخ دهند. به جای تلاش برای کنترل همه چیز، بر روی پذیرش و انعطاف‌پذیری تمرکز کنید. با رهایی از کمال‌گرایی، می‌توانید رابطه‌ی سالم‌تری داشته باشید.

17. مشکلات ارتباطی

مشکلات ارتباطی در رابطه، می‌توانند منجر به مراقبت بیش از حد از شریک زندگی شوند. اگر نتوانیم به طور واضح و با صداقت با شریک زندگی‌مان ارتباط برقرار کنیم، ممکن است سعی کنیم با مراقبت بیش از حد، نیازهای او را برآورده کنیم. مشکلات ارتباطی می‌توانند شامل عدم توانایی در بیان احساسات، گوش ندادن فعال، یا اجتناب از تعارض باشد. برای بهبود ارتباطات در رابطه، باید مهارت‌های ارتباطی خود را تقویت کنید و برای برقراری ارتباط با صداقت و صمیمانه با شریک زندگی‌تان تلاش کنید. به احساسات خود و شریک زندگی‌تان توجه کنید. به طور فعال به صحبت‌های شریک زندگی‌تان گوش دهید. برای حل مشکلات، به جای اجتناب از آنها، با یکدیگر همکاری کنید. با بهبود ارتباطات، می‌توانید رابطه‌ی سالم‌تری داشته باشید.

18. ترس از تنهایی

ترس از تنهایی می‌تواند یکی از دلایل اصلی مراقبت بیش از حد از شریک زندگی باشد. افرادی که از تنهایی می‌ترسند، ممکن است احساس کنند که باید هر کاری انجام دهند تا شریک زندگی‌شان را از دست ندهند. این ترس می‌تواند ناشی از تجربیات گذشته، ناامنی‌های شخصی، یا باورهای نادرست درباره‌ی خود باشد. برای غلبه بر ترس از تنهایی، باید ابتدا ریشه‌ی ترس خود را شناسایی کنید و برای حل آن تلاش کنید. در ضمن، باید بر روی تقویت ارتباط خود با خودتان تمرکز کنید و یاد بگیرید که چگونه از تنهایی لذت ببرید. تنهایی را فرصتی برای رشد شخصی بدانید. به خودتان عشق بورزید. با غلبه بر ترس از تنهایی، می‌توانید رابطه‌ی سالم‌تری داشته باشید.

19. انتظارات غیر واقع‌بینانه

انتظارات غیر واقع‌بینانه از رابطه و شریک زندگی، می‌تواند منجر به مراقبت بیش از حد شود. اگر انتظار داشته باشیم که شریک زندگی‌مان تمام نیازهای ما را برآورده کند، ممکن است بیش از حد از او مراقبت کنیم و او را تحت فشار قرار دهیم. انتظارات غیر واقع‌بینانه می‌تواند ناشی از باورهای نادرست درباره‌ی عشق، الگوهای خانوادگی، یا رسانه‌ها باشد. برای اصلاح انتظارات خود، باید ابتدا آنها را شناسایی کنید و برای تغییر آنها تلاش کنید. از شریک زندگی‌تان انتظار نداشته باشید که کامل باشد. به او فضا و آزادی بدهید. با داشتن انتظارات واقع‌بینانه، می‌توانید رابطه‌ی سالم‌تری داشته باشید.

نمایش بیشتر

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا